شکر و سپاس بیکران به درگاه خداوند بزرگ. و درود فراوان بر پیام آور راستین، محمد امین صلوات الله و سلامه علیه و خاندان پاک آن بزرگوار.
امید و کوشش بر این است تا آن چه در زمینه ی سخن شیرین زبان فارسی در درون دارم، همچنین از دیگران به دست می آورم، پیشکش دوست داران این گوهر ارزشمند نمایم و در این راه رسم امانت داری را نیز رعایت نمایم و سخن دیگران را با نام آنان در این جایگاه گرد آورم . از خداوند بزرگ آرزوی یاری دارم.
با یاد و نام مهربان ترین مهربانان
علی جانپور طاهر
ادامه...
باعرض سلام ما هم این شهادت جان سوز را به شما تسلیت عرض می کنیم
امید است در پناه قرآن و نورهدایت پاک ترین بندگان خداوند - اهل بیت عصمت و طهارت ـ همیشه در طریق رستگاری باشیم
[ بدون نام ]
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه (س) را به همه ی مسلمانان تسلیت عرض می کنم . سلام! شهر عزادارِ مرد اقیانوس دقیقههای غمانگیز و سرد بیفانوس کجاست مرقد گلهای پرپرت ای شهر! بگو چه آمده از غصه بر سرت ای شهر بهار پشت درت را کجا کنم پیدا مدینه! زمزمه کن سوگوارهایت را چه فصلها که تو را بیبهار باریدند چه چشمها که تو را داغدار باریدند تو را که سهم درختانت از تبر زین است و تا ابد سر گلدستههات پایین است مدینه! پنجرههایت چقدر غمبارند چقدر آینههایت گرفته و تارند کجاست رهگذر کوچههای هاشمیات بگو چه میگذرد بر عزیز فاطمیات؟ هوای پنجرههایت هنوز بارانی است؟ بهشت گمشدهات روبهروی دریا نیست؟ شب است و آمدهام تا ستارهات باشم کنار روشنی ماهِ پارهات باشم به لحظههای غریبت چقدر محتاجم به عطر روشن سیبت چقدر محتاجم بخوان که بشنوم آواز هفتبندت را ترانههای یتیمان دردمندت را سلام! شهر بناهای مرمر و سنگی سلام شهر سیاه و سفید و یکرنگی به صحن آینه بندت چقدر نزدیکم به آستان بلندت چقدر نزدیکم مدینه! تا گل خورشید چند فرسنگ است؟ برایم از غم زهرا بگو دلم تنگ است
از همنوایی شما دوستدار فاطمه زهرا سلام الله علیها متشکرم با اجازه ی شما این سوگنامه ی جانسوز را در صفحه ی وبلاگ قرار می دهم تا دیگر سوخته دلان زهرای مرضیه نیز بهره گیرند مجدد متشکریم
باعرض سلام
ما هم این شهادت جان سوز را به شما تسلیت عرض می کنیم
امید است در پناه قرآن و نورهدایت پاک ترین بندگان خداوند - اهل بیت عصمت و طهارت ـ همیشه در طریق رستگاری باشیم
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه (س) را به همه ی مسلمانان تسلیت عرض می کنم .
سلام! شهر عزادارِ مرد اقیانوس
دقیقههای غمانگیز و سرد بیفانوس
کجاست مرقد گلهای پرپرت ای شهر!
بگو چه آمده از غصه بر سرت ای شهر
بهار پشت درت را کجا کنم پیدا
مدینه! زمزمه کن سوگوارهایت را
چه فصلها که تو را بیبهار باریدند
چه چشمها که تو را داغدار باریدند
تو را که سهم درختانت از تبر زین است
و تا ابد سر گلدستههات پایین است
مدینه! پنجرههایت چقدر غمبارند
چقدر آینههایت گرفته و تارند
کجاست رهگذر کوچههای هاشمیات
بگو چه میگذرد بر عزیز فاطمیات؟
هوای پنجرههایت هنوز بارانی است؟
بهشت گمشدهات روبهروی دریا نیست؟
شب است و آمدهام تا ستارهات باشم
کنار روشنی ماهِ پارهات باشم
به لحظههای غریبت چقدر محتاجم
به عطر روشن سیبت چقدر محتاجم
بخوان که بشنوم آواز هفتبندت را
ترانههای یتیمان دردمندت را
سلام! شهر بناهای مرمر و سنگی
سلام شهر سیاه و سفید و یکرنگی
به صحن آینه بندت چقدر نزدیکم
به آستان بلندت چقدر نزدیکم
مدینه! تا گل خورشید چند فرسنگ است؟
برایم از غم زهرا بگو دلم تنگ است
از همنوایی شما دوستدار فاطمه زهرا سلام الله علیها متشکرم
با اجازه ی شما این سوگنامه ی جانسوز را در صفحه ی وبلاگ قرار می دهم تا دیگر سوخته دلان زهرای مرضیه نیز بهره گیرند
مجدد متشکریم